♀دل نوشته های خیس خورده ی من!! ♀
❤خــوب ِ مــن ،
❤این جا درون شعرهایم بمان
❤تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ
آدمها مرا با خود نبرد
❤به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
❤من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
❤شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
❤تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
❤تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
❤دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو
❤دردش متفاوت باشد ویرانم می کند
❤من از دست رفته ام ، شکسته ام
❤می فهمی ؟
❤به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛
❤اما اشک نمی ریزم
❤پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
❤و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری
❤که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر
❤فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود
❤دلش آغوش گرم میخواهد
❤من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم
❤تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی
❤روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم ❤این روز هر زمان که میخواهد باشد
نظرات شما عزیزان:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فقط باشد❤
khano0mi ♂ |